زماني بود منـــ بذري بودم سرگردان در دستان باد
به هر سـ ويي سفر مـي کردم
باد مــ را ندا دادن وقت شکوفا شدنتـــ امده تو را رها ميکنم در داماني که زيباييــ آن باشي
صخره اي بود باد مرا بدان سو کشانيد صخره و باد زوزي اي کشيدند
باد مرا رها کرد در سايه گاه آن صخره
شکافــ ي بود سرد و سختـــ
صخره گ
دسته بندی
طبيعت