تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوارجواب می شنوم.....تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو
به روی هرچه در این خانه ست غبار سربی اندوه بال گسترده است.......تو نیستی که ببینی دل رمیده من بجز تو، یاد همه چیز را رها کرده است......غروب های غریب در این رواق..... نیاز پرنده ساکت و غمگین.....ستاره بیمار است...
دسته بندی
مردم ، مفهومي