پاییز را طورِ دیگری دیده ام....چیزی در خنکای سر صبح بود.....چیزی در زرد و نارنجی برگ ها.....چیزی در نم نم بی جان باران .....چیزی در هر نفس کشیدن بود......که خاطره ی تو را زنده میکرد....چیزی که دست کشید رویِ پریشانی احوالم و مثل یک معجزه ، آرامم کرد......چیزی مثل یک مهربانیِ دور....خودش را پیچید دور
دسته بندی
مناظر