در فاصله بالا آوردن فنجان چای رنگ عوض میکرد، موج به خود میداد و دگرگون میشد. میفهمیدم که زمین میگردد و من نیز همراهش و همه به دور خورشید و مجموعا در گوشه دنجی از کهکشانمان به گرد هسته تاریکش و ... به اینجاها که میرسید چای تمام شده بود، آسمان از دلبری دست کشیده بود، کوه بیکر همچنان ایستاده بود و قطار
دسته بندی
مناظر ، مناظر