چشمش به گلای نرگس افتاد
صدای اذان معروف موذن زاده تو ماشین پیچیده
بوی بارون دود خورده . . .
همه واسه از یاد بردن درد دندونش کافی بود
حس سبکی بهش دست داد ذهنش به آنسوتر رفت به ورای تمام
سیاهیا ، شلوغی و هیاهوی شهر . . . .
ادامه این مطلب رو می تونید در این جا بخ
دسته بندی
مناظر