با توام بی حضور تو/ بی منی با حضور من/ می بینی تا کجا به انتحار وفادار ماندم/ تا دلِ نازکِ پروانه نشکند/ همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم/ و هر شب بغضِ گلویت را/ در تابوتِ سیاهی که برایم ساخته بودی گریستم/ و تو هرگز ندانستی که زخم هایت/ زخم های مکررم بودند/ نخ های آبی ام تمام شده اند/ و گل
دسته بندی
مناظر ، زندگي روزمره ، مفهومي