در چشمهاي کودکي معلول،
شعر زندگاني را،
باآهنگ کودکانه ي محزوني…خواندم!
و سکوتش…که فرياد تلخ نقض خلقت بود!
کدامين سنگدلان،
مرا از تکاپوي زندگاني محروم داشتند؟
اه…. جهل شما،
خيانتي بودکه بر من روا داشتيد….! پدر…، مادر…..،اشکهايم را پاک کنيد….
" مصطفي رحيمي نيا "
دسته بندی
پرتره