يك شب خسته به خانه ميايي سه روز است كه خواب بر چشمانت نرفته ، در اين سه روز فقط به يك نقطه خيره شده اي و به يك چيز فكر كرده اي آن هم پدر بزرگ بوده و گاهي هم فرياد كشيده اي و اين چنين بغضت را شكسته اي، حتي ديگر اشكي هم براي ريختن نمانده، حال هيچ
دسته بندی
طبيعت