ز درآی و شبستان ما منور کن
هوای مجلس روحانیان معطر کن
وگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن
به چشم و ابروی جانان سپرده ام دل و جان
بیا بیا و تماشای طاق و منظر کن
ستاره شب هجران نمیفشاند نور
به بام قصر برآی و چراغ مه بر کن
بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
به تحفه
دسته بندی
معماري